پیدایش و تطور کتابهاى فقه القرآن

از این روى، بایدمنبع اصلى فقیه را، در استنباط و ارائه احکام شرعى، قرآن دانست. اهمیت این امر، در صدر اسلام، که جمع‏آورى و نوشتن حدیث از سوى برخى، ممنوع شد، بیش‏تر از هر زمانى، احساس مى‏شد. مسلمانان صدر اسلام و کسانى که مخاطبان نخست این آیات بودند، با همان سلیقه و طبیعت عربى خود، معانى این آیات را درک مى‏کردند و اگر هم گاهى دچار ابهام مى‏شدند، براى رفع آن به شخص پیامبر(ص) رجوع مى‏کردند. گاهى نیز، صحابه با گفت‏وگو با یکدیگر، مشکل خود را حل مى‏کردند.
به هر حال، در این برهه از تاریخ اسلام، اختلاف برداشت از آیات و برخورد با مشکل فهم قرآن، نمود چندانى نداشت.
پس از درگذشت پیامبر(ص) مسلمانان مدتى بر همین شیوه ماندند. آنان در گاه نیاز، به ظاهر آیات، تمسک مى‏جستند و اگر هم در موردى، پاسخى از قرآن دریافت نمى‏کردند، به سراغ سنت و سیره پیامبر مى‏رفتند.
ولى به مرور زمان و با فاصله گرفتن از دوران وحى، کم‏کم شاهد پیدایش اختلاف در برداشت از آیات از جمله آیات احکام هستیم.
این اختلاف دربرداشت، گرچه در میدان عمل، مشکل آفرین مى‏شد، ولى خوبیى که داشت، زمینه‏ساز بحثهاى تفسیرى و پیدایش آثارى در علوم قرآنى، از جمله تفسیر آیات احکام شد.
تاریخ علوم قرآنى در قرن نخست، تدوین کتابى مستقل در آیات احکام را در این قرن، نشان نمى‏دهد; زیرا نخستین کتابى را که تاریخ در این زمینه، ثبت کرده، کتاب «احکام القرآن‏» از محمدبن سائب کلبى، (م.146) است. از این روى، باید ابن‏سائب را پایه‏گذار و نخستین نگارنده فقه‏القرآن، گرچه به گونه ساده آن، دانست.
ابن‏ندیم درباره او مى‏نویسد:
«هو ابوالنصر محمد بن السائب الکلبى... من علماء الکوفه بالتفسیر والاخبار وامام الناس ویتقدم الناس بالعلم بالانساب... و توفى محمد بن السائب بالکوفة سنة ست واربعین وماته وله من الکتب کتاب تفسیرالقرآن.» (1)
او ابونصر محمدبن سائب کلبى، از عالمان تفسیر و اخبار و تاریخ درکوفه است و در دانش نسب‏شناسى، بر دیگران پیشى دارد... سال 146 در کوفه وفات یافت و در میان کتابها، کتاب تفسیرالقرآن، از آن او است.
ابن‏ندیم، در جاى دیگرى از فهرست‏خود، آن‏گاه که کتابهاى احکام القرآن را بر مى‏شمارد، به این که کتاب تفسیرى محمدبن سائب در زمینه فقهى و احکام بوده است، اشاره روشن دارد:
«... کتاب احکام القرآن للکلبى رواه عن ابن عباس.» (2)
اسماعیل پاشا بغدادى، درباره وى مى‏نویسد:
«محمد بن سائب‏بن بشربن عمرو بن حارث، ابونصر کوفى، نسب‏شناس، معروف به ابن‏کلبى و منسوب به کلب‏بن وبره و آن قبیله بزرگى است از قضاعه، متوفاى سال 146 و کتاب تفسیر القرآن از او است.» (3)
محمدبن سائب، از شیعیان ثابت قدم و صاحب نام بوده است و رجال‏شناسانى چون برقى و شیخ طوسى او را از اصحاب امام باقر(ع) و یا امام باقر و امام صادق(ع) شمرده‏اند. (4)
نجاشى، زیر عنوان ابان بن تغلب، در اشاره به کتاب محمدبن سائب مى‏نویسد:
«جمع محمدبن عبدالرحمن بن فنتى بین کتاب التفسیر لابان وبین کتاب ابى‏روق عطیة‏بن الحارث و محمدبن السائب و جعلها کتابا واحدا.» (5)
محمد بن عبدالرحمن اقدام به یکى کردن کتابهاى ابان و ابى‏روق و محمدبن سائب نموده.
چنانکه از پاره‏اى کتابهاى تراجم استفاده مى‏شود، او افزون بر کتاب احکام‏القرآن، کتاب یا کتابهاى تفسیرى دیگرى نیز داشته است.
مدرس یزدى در این باره مى‏نویسد:
«محمدبن سائب، یا محمدبن مالک‏بن سائب‏بن بشر، یا مبشر بن عمرو بن حارث کلبى کوفى، مکنى به ابونصر یا ابوالنضر، از مشاهیر علماى کوفه قرن دوم هجرت و از اصحاب حضرت باقر و صادق(ع) که مفسرى نسابه، در تفسیر، اخبار، و وقایع و انساب دستى توانا داشت. روزى عبدالله بن حسن مثنى، نام اصلى حضرت سکینه بنت‏الحسین(ع) را از وى استفسار کرد. گفت: امیمه بوده است. عبدالله نیز تصدیقش نمود. آثار او:
1. آیات الاحکام که نامش احکام القرآن است و او اولین کسى است که در آیات الاحکام تالیف کتاب مستقل نموده است.
2. تفسیر کبیر که تفسیر کلبى نیز گویند و به تصدیق سیوطى ابسط تفاسیر است.
3 . تفسیر القرآن.» (6)
سید حسن صدر، درباره او مى‏نویسد:
«اول من صنف فى احکام القرآن، هو محمدبن السائب الکلبى.» (7)
نخستین کسى که در احکام القرآن، کتاب نگاشته، محمدبن سائب کلبى است.
براساس آن چه گفتیم، اشتباه نویسندگانى مانند: جلال‏الدین سیوطى در کتاب الاوائل، و حاجى خلیفه در کشف‏الظنون و میرزا حسین‏نورى در مستدرک الوسائل و... روشن مى‏شود.
سیوطى، نخستین نویسنده در موضوع احکام قرآن را امام شافعى دانسته، (8) با این که وى در سال 204 ه.ق. وفات یافته است.
صاحب کشف‏الظنون مى‏نویسد:
«احکام القرآن للامام المجتهد محمد بن ادریس الشافعى، المتوفى بمصر سنة‏204 و هو اول من صنف فیه.» (9)
احکام القرآن، نوشته پیشواى مجتهد، محمدبن ادریس شافعى، متوفاى سال 204 در مصر و او نخستین کسى است که در این زمینه، کتاب نوشته است.
مگر این که بگوییم مقصود این دو، نخستین نویسنده احکام قرآن درمیان اهل سنت است. بى‏گمان، صاحب طبقات النحاة که نخستین نویسنده احکام قرآن را قاسم‏بن اصبغ‏بن محمدبن یوسف دانسته، (10) اشتباه کرده; زیرا این شخصیت در سال 304 فوت کرده است و از محمد بن سائب نزدیک به دو قرن و از امام شافعى نزدیک به یک قرن، واپس‏تر مى‏زیسته است.
صاحب مستدرک نیز، پس از نقل این سخن از صاحب ریاض:
«قطب راوندى نخستین شارح نهج‏البلاغه و نخستین کسى است که در آیات احکام، تفسیر نوشت.»
مى‏نویسد:
«اما الثانى فالظاهر انه کما ذکره واما النهج فاول من شرحه ابوالحسن البیهقى وهو حجة الدین فرید خراسان ابوالحسن بن ابى‏القاسم زیدصاحب لباب الالباب.» (11)
اما بخش دوم سخن صاحب ریاض که: نخستین نویسنده تفسیر در آیات الاحکام، قطب‏راوندى است، درست است، ولى این سخن که نخستین شارح نهج‏البلاغه، ابوالحسن بیهقى صاحب لباب الالباب باشد، درست نیست.
مگر این که بگوییم مقصود محدث نورى در این سخن، نخستین تدوین کننده آیات احکام به شیوه استدلالى و مبسوط و همراه با نقد و بررسى اقوال باشد، که در این فرض هم، سخن او تنها در محدوده جهان شیعه، درست است.
به هرحال، باید با توجه به مجموع قراین و شواهد، محمدبن سائب کلبى شیعى را نخستین نویسنده کتاب آیات احکام، در شکل ساده و بسیط آن دانست. گرچه وى مانند بسیارى دیگر از شیعیان و اصحاب ائمه اهل‏بیت(ع) مورد بى‏مهرى شمارى از صاحبان تراجم و علماى اهل‏سنت واقع شده، از جمله محمدبن حیان بستى مى‏نویسد:
«کان الکلبى سبتیا من اصحاب عبدالله بن سبا من اولئک الذین یقولون ان علیا لم‏یمت وانه راجع الى الدنیا قبل قیام الساعة فیملؤها عدلا کما ملئت جورا، وان راوا سحابة قالوا: امیرالمؤمنین فیها.» (12)
کلبى از اصحاب عبدالله بن سبا و از کسانى بود که مى‏گفتند:
«على از دنیا نرفته است و او پیش از رستاخیز به دنیا بر مى‏گردد و آن را پر از عدل و داد مى‏کند، همان‏گونه که از ستم پر شده است. این گروه، هرگاه قطعه ابرى ببینند مى‏گویند على درمیان آن است.»
نیز وى به سند خود از احمدبن هارون نقل مى‏کند:
«سالت احمدبن حنبل عن تفسیر الکلبى فقال: کذب; قلت: یحل النظر فیه؟ قال: لا.» (13)
از احمدبن حنبل درباره تفسیر کلبى پرسیدم، گفت: دروغ گفته‏است. گفتم: نگریستن در آن جایز است؟ پاسخ داد: خیر.
این که چه امر یا امورى، سبب تضعیف محمدبن سائب از سوى بستى شده، چندان روشن نیست. شمردن او از پیروان عبدالله بن سبا نیز با واقع سازگارى ندارد; زیرا بنابر تصریح بسیارى از دانشمندان رجال، مانند شیخ و برقى، او از اصحاب امام باقر و صادق(ع) بوده است. افزون بر این، بنابر تحقیقات فراوانى که انجام گرفته، اصل وجود عبدالله‏بن سبا مورد تردید، بلکه انکار است.
بله، شاید بتوان سبب تضعیف محمدبن سائب را از سوى نویسنده یاد شده، تا اندازه‏اى از عبارت زیر که او به سند خود از شخصى به نام زائده نقل مى‏کند، به دست آورد:
«اما الکلبى فقد کنت اختلف الیه فسمعته یوما یقول: مرضت فنسیت ما کنت احفظ فاتیت آل‏محمد علیه الصلاة والسلام فتفلوا فى فى فحفظت ما کنت نسیت، فقلت: لا والله لا اروى عنک بعد هذا ابدا شیئا فترکته.» (14)
من پیش کلبى آمدوشد داشتم. روزى شنیدم مى‏گوید: من به سبب بیمارى، آن چه را در حافظه داشتم، فراموش کردم. خدمت‏خاندان پیامبر(ص) رسیدم. درنتیجه آب دهانى که ایشان در دهانم انداختند امور فراموش شده را به یاد آوردم.
من پس ازاین سخن کلبى گفتم: نه به خدا سوگند، دیگر پس از این چیزى از تو روایت نمى‏کنم و او را رها کردم.
راوى یاد شده این سخن ابن کلبى را نشانه افراطى و غالى بودن او در مورد اهل بیت(ع) دانسته و به همین سبب سوگند خورده پس از این گفت‏وگو، دیگر از او نقل روایت نکند و حال آن که وى در این سخن، تنها به ذکر یکى از کرامات اهل‏بیت(ع) اشاره کرده است. به هر حال، کتاب احکام القرآن محمدبن سائب، در دست نیست و از چگونگى گردآورى و شیوه تدوین آن آگاهى نداریم، احتمال مى‏دهیم او در کتاب خود اقدام به گردآورى آیات احکام به ترتیب سوره‏هاى قرآن کرده باشد; زیرا نوشتن تفسیر فقهى به ترتیب ابواب معروف فقه، مربوط به دوره‏هاى بعداست که فقها به تدوین فقه و باب‏بندى آن پرداخته‏اند.
به جز کتاب ابن‏سائب کلبى، وضعیت چند کتاب دیگر نیز، به دلیل در دست نبودن آنها، روشن نیست. در زیر به ترتیب تاریخى، به معرفى اجمالى این کتابها و دیگر کتابهاى فقه‏القرآن شیعه که از نظر شیوه نگارش، وضعیتى روشن دارند، مى پردازیم:

قرن دوم

تفسیر الخمسماة ایة فى الاحکام، از ابوالحسن مقاتل بن سلیمان بن بشر بن زید بن ادرک بن بهمن خراسانى، متوفاى سال 150. (15)
شیخ، گاهى وى را از اصحاب امام باقر(ع)، و گاهى از اصحاب امام صادق(ع) شمرده است. (16)
تفسیر آیات الاحکام، از هشام بن محمد بن سائب کلبى (م.206 یا 204) (17) ولى چون بیش‏تر زندگانى وى در قرن دوم بوده است، کتاب او را جزء کتابهاى نگاشته شده در این قرن قرار دادیم.
صاحب تذکرة الحفاظ، درباره او مى‏نویسد:
«هشام بن محمدبن سائب، اهل‏کوفه و رافضى و نسابه است. ابو الاشعث و خلیفة‏بن خیاط و محمد بن سرى و محمدبن سعد، از او نقل حدیث کرده‏اند. از او روایت‏شده که قرآن را سه روزه، حفظ کرده است.» (18)
شمارى از علماى رجالى اهل‏سنت، این شخصیت‏شیعى را نیز مانند پدرش محمدبن سائب، ضعیف شمرده‏اند، به این دلیل که او از راه اعتدال بیرون رفته و در شیعه‏گرى، تندروى کرده است:
«کان غالیا فى التشیع.» (19)
او در شیعه بودن غلو مى‏کرد.

قرن چهارم

در قرن سوم، به کتابى در موضوع مورد بحث‏بر نخوردیم. در قرن چهارم نیز تنها مى‏توان به احکام القرآن، نگاشته عبادبن عباس بن عباد دیلمى قزوینى طالقانى، پدر صاحب عباد، (م. 334 یا 335) اشاره کرد.
صاحب اعیان الشیعه، درباره او و کتابش مى‏نویسد:
«عباد، وزیر حسن‏بن بابویه (ملقب به رکن الدوله) بود.... از ابوالعلاء احمدبن طاهرمقدسى شنیدم مى‏گفت: من در کتابخانه پسر ابوالقاسم اسماعیل در شهر رى کتابى دراحکام القرآن دیدم که آن را ابوالحسن عبادبن عباس طالقانى پدر صاحب، نگاشته بود. وى در این کتاب به یارى مذهب اعتزال برخاسته است. هر کس کتاب یاد شده را دیده آن را نیکو شمرده است.»
صاحب اعیان در ادامه مى‏نویسد:
«به حسب ظاهر، احکام القرآن عباد، برابر با مذهب شیعه بوده است، به دلیل این که سمعانى و یاقوت گفته‏اند: او در این کتاب مذهب اعتزال را یارى کرده است. به این بیان که بگوییم: مقصود ایشان، مذهب اعتزال در جبر و خلقت افعال و آفرینش قرآن و رؤیت‏خدا و هر آن چیزى است که معتزله در آنها با شیعه موافق و با اشاعره ناسازگارى دارد. یعنى جهتى که بسیارى از دانشمندان شیعه، به سبب آن، به معتزلى بودن، نسبت داده شده‏اند، مانند صاحب‏بن عباد و شریف مرتضى.» (20)

قرن ششم

در قرن پنجم، به کتابى درموضوع مورد بحث‏بر نخوردیم، ولى در قرن ششم به کتابى پر اهمیت در این موضوع، به نام:
فقه‏القرآن فى شرح آیات الاحکام، نگاشته قطب‏الدین ابوالحسن سعید بن هبة‏الله راوندى کاشانى (م.573) بر مى‏خوریم. این کتاب که به گونه‏اى به سامان وخوش‏آیند، نگارش یافته، در بردارنده همه بابهاى معروف و متداول فقه است. یعنى از کتاب طهارت آغاز و به کتاب دیات، پایان مى‏پذیرد.
نویسنده در این کتاب، با بهره‏گیرى از لغت و شعر عرب و با نقل پاره‏اى از فتاواى اهل سنت، با ژرف‏کاوى وژرف‏اندیشى در خور ستایش، به بررسى احکام فقهى قرآن مى‏پردازد.
در پاره‏اى از این نوشته‏ها (21) ، به کتاب دیگرى از راوندى در موضوع مورد بحث، موسوم به آیات الاحکام، اشاره شده است. صاحب مستدرک الوسائل، پس از این که کتاب یاد شده را همان فقه‏القرآن او مى‏داند، در بیان اهمیت و ارزش آن مى‏نویسد:
«هو من نفایس الکتب النافعه الجامعة الکاشفة عن جلالة قدر مؤلفه و علو مقامه فى العلوم الدینیه.» (22)
این کتاب، از جمله کتابهاى نفیس، سودمند وجامعى است که از مقام بزرگ و جایگاه بلند نویسنده آن درعلوم دینى، پرده بر مى‏دارد.
قطب‏الدین راوندى، در آغاز فقه‏القرآن، انگیزه خود را از نوشتن این اثر، چنین بیان مى‏کند:
«... فان الذى حملنى على الشروع فى جمع هذا الکتاب ان لم‏اجد من علماء الاسلام قدیما و حدیثا من الف کتاب مفردا یشتمل على الفقه الذى نطق به کتاب الله... فرایت ان اولف کتابا فى فقه‏القرآن، یغنى عن غیره بحسب مبانیه، ولایقصر فهم القارى عن فهم معانیه.» (23)
آن چه مرا وا داشت گردآورى این کتاب را آغاز کنم این بود که در میان علماى قدیم وجدید اسلام، کسى را که به نگارش کتابى مستقل براساس فقه قرآن مبادرت ورزیده باشد، نیافتم... از این روى، به صلاح دیدم کتابى در فقه‏القرآن تالیف کنم، کتابى که به حسب مبانى آن، از دیگر کتابها بى‏نیاز کننده باشد و خواننده آن، معانى آن را بفهمد.
او همچنین شیوه کار خود را توضیح مى‏دهد و در آغاز کتاب طهارت، این نکته را خاطر نشان مى‏سازد که خداوند در دو جاى قرآن، احکام طهارت را به شرح بیان فرموده و در جاهاى گوناگونى، احکام آن را به صورت خصوص یا عموم و به راحت‏یا اشاره، مطرح کرده است. سپس هدف خود را در کتاب طهارت، گردآورى همه آن احکام، یا بیش‏تر آنها، به گونه فشرده و اشاره به دلیل وجهت آنها و نیز یادآورى دیدگاههاى علما و مفسران و بیان قول صحیح و فتوا در زمینه‏هاى مورد بحث مى‏داند.
او، در همین جا، تعهد خودرا به دورى کردن از قیاس و اجتهاد نادرست، یادآور مى شود. و در پایان کتاب، خود را در انجام هر آن‏چه که در آغاز بدان متعهد شده، موفق مى‏بیند. و مى‏نویسد:
«وقد وفیت‏بعون الله بما شرطت فى صدر الکتاب.»
به یارى و کمک خدا، به آن چه در آغاز کتاب شرط کردم، جامه عمل پوشاندم.
یکى از فضلاى معاصر، در مقدمه‏اى که بر این کتاب نگاشته، به میزان تاثیرگذارى آراى دیگر فقها بر مطالب این کتاب اشاره مى‏کند:
«قطب راوندى در این کتاب، به شدت تحت تاثیر آراى شیخ طوسى (م.460) در دو کتاب التبیان فى تفسیر القرآن و الاستبصار فیما اختلف فیه من الاخبار، قرار دارد. چنان که تاثیر پذیرى فراوان او از آراى شریف مرتضى (م. 436) در الانتصار فى انفرادات الامامیه، و برخى از پاسخهاى او به مسائل نیز، نمایان است.
قطب راوندى در بسیارى مسائل از دو فقیه یاد شده، بویژه شیخ، پیروى مى‏کند، بلکه گاه عبارت آن دو را بى‏هیچ کم‏وکاستى، ذکر مى‏کند. البته این بدان معنا نیست که قطب در این کتاب، از خود راى و نظر جدیدى ندارد، بلکه او در مسائل بزرگ، دیدگاهها و تحلیلهاى ارجمندى دارد که از توان بزرگ علمى او سرچشمه گرفته است. از جمله ویژگیهاى این کتاب، کوشش نویسنده آن در گردآورى میان آرا و دیدگاهها، بویژه دیدگاههاى تفسیرى است. او کوشش مى‏کند تا حد توان میان دیدگاههاى گوناگون جمع کند; از این روى، مى‏بینیم پاره‏اى از آرا که درکتابهاى فقهى، مورد اختلاف و تضارب افکار است، ولى وقتى در این کتاب از آنها بحث مى‏شود، به نقطه جمع مى‏رسند و اختلاف آنها بر طرف مى‏گردد.
ویژگى دیگر کتاب فقه‏القرآن، این است که در آن مسائل مورد اختلاف میان شیعه و سنى گردآمده و مورد نقد و بررسى قرار گرفته‏اند. (24)

قرن هشتم

النهایه فى تفسیرخمسمائة آیة، نوشته شیخ احمدبن عبدالله بن سعید متوج بحرانى (م. حدود: 800ه.ق.) بنا به گفته صاحب اعیان‏الشیعه، او معاصر با فاضل مقداد، صاحب کنزالعرفان است و مقصود او از قال المعاصر در کتاب نهایه نیز همین فقیه است. (25) بعضى نیز احتمال داده‏اند کتاب یاد شده، نگاشته پدر او، سعید بن متوج باشد.
صاحب امل‏الآمل درباره نویسنده این کتاب مى‏نویسد:
«عالم فاضل ادیب شاعر عابد له رسالة سماها کفایة الطالبین و له شعر کثیر قرا على الشیخ فخرالدین بن العلامه و روى عنه.» (26)
او، دانشمندى فاضل و ادیبى شاعر و عابد بود. او رساله‏اى دارد به نام کفایة الطالبین و شعر نیز زیاد گفته است، وى نزد فخرالمحققین، فرزند علامه، حلى، درس خوانده و از او روایت کرده است.

قرن نهم

منهاج الهدایه، نوشته شیخ جمال‏الدین احمدبن عبدالله بن محمدبن متوج بحرانى (م.820)
شیخ آقا بزرگ تهرانى درباره وى، به نقل از رساله شیخ سلیمان ماحوزى، به نام: تراجم علماء البحرین، مى‏نویسد:
«او از بزرگ‏ترین شاگردان فخرالمحققین درحله بود که با شهید بحث و مناظره زیادى داشت و در بیش‏تر بحثها نیز چیرگى با اوبود. وى، پس از تحصیل درحله، به بحرین بازگشت، و فتاواى او در شرق و غرب، مشهور شد. منهاج‏الهدایه فى تفسیر آیات الاحکام الخمسمائة آیه، نگاشته اوست که اثرى خوب و مختصر و نشانه‏اى است‏بر فضل ودانش او.» (27)
سال وفات نویسنده دو کتاب اخیر، یعنى نهایه و منهاج الهدایه، به هم نزدیک است و مى‏توان آن دو را معاصر هم شمرد.
بعضى به سبب همانندى میان نام، نام پدر و جد این دو عالم، به اشتباه افتاده و آنان را یکى حساب کرده‏اند و در نتیجه، دو کتاب یاد شده را نوشته یک نفر دانسته‏اند، ولى با اندکى درنگ روشن مى‏شود احمدبن عبدالله بن متوج، نام دو شخص است.
صاحب الذریعه، در معرفى یکى از آن دو مى‏نویسد:
«شیخ جمال‏الدین احمدبن عبدالله بن محمد بن على‏بن حسن‏بن متوج بحرانى، استاد احمدبن فهد حلى و معاصر با شهید اول است و منهاج‏الهدایه نگاشته او.»
و در معرفى دیگرى مى‏نویسد:
«شیخ فخرالدین احمدبن عبدالله بن سعیدبن متوج، از اساتید احمدبن فهد احسائى و صاحب کتاب النهایه فى تفسیر الخمسمائة آیة است.» (28)
صاحب اعیان‏الشیعه نیز، درتایید گفتار یاد شده به اختلاف لقب آن دو «فخرالدین و جمال‏الدین‏» اشاره مى‏کند و این که دو کتاب یاد شده نگاشته یک شخص باشد، بعید مى شمارد.
کنزالعرفان، نوشته شیخ مقدادبن عبدالله بن محمدبن حسین حلى شیورى، معروف به فاضل مقداد و سیورى (م. 826)
این کتاب در دو جزء تدوین شده است: جزء نخست آن بابهاى زیر را در بر دارد: طهارت، صلات، صوم، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منکر. و جزء دوم آن، در بردارنده بابهاى زیر است: مکاسب، بیع، دین، رهن، ضمان، صلح، وکالت، عقود، نکاح، طلاق، مطاعم و مشارب، مواریث، حدود، جنایات، قضا و شهادات. (29)
فاضل مقداد، پیش از شروع کتاب طهارت، بحثى کوتاه درباره پاره‏اى از واژگان دارد و نص، ظاهر، مرجوح، مؤول، مجمل، محکم، متشابه و... را به گونه فشرده شرح مى‏دهد.
این کتاب، از لحاظ نظم و نسق مطالب و سازمان دهى و باب‏بندى آنها،دقیق و زیبا به نظر مى‏رسد.
شیوه بحث‏بدین‏گونه است: نخست موضوع مورد نظر از لحاظ لغوى به بوته بررسى نهاده مى‏شود، سپس آیات مربوط به آن، یکى پس از د یگرى، مورد بررسى قرار مى‏گیرد. از باب نمونه، نویسنده درکتاب جهاد، پس از بحث لغوى درباره واژه جهاد، مى‏نویسد:
«والمقصود هنا ذکر آیات متعلق به، وهى انواع:
النوع الاول: فى وجوبه، و فیه آیات....
النوع الثانى: فى کیفیة القتال و وقته و شئى من احکامه، و فیه آیات...
النوع الثالث: فى انواع اخر من الجهاد، و فیه آیات...»
صاحب ریاض العلماء درباره فاضل مقداد مى‏نویسد:
«اوعالمى فاضل و متکلمى محقق و مدقق بود. چندین کتاب دارد، از جمله: شرح نهج‏المسترشدین در اصول‏الدین، و کنزالعرفان در فقه القرآن.» (30)
مدرس تبریزى مى‏نویسد:
«مقداد بن عبدالله یا عبید الله ... حلى سیورى الاصل، اسدى القبیله، ابوعبدالله الکنیه، شرف‏الدین اللقب، غروى الموطن و المدفن، عالمى است فقیه، متکلم، محقق، مدقق، معقولى، منقولى، از اکابر علماى امامیه که در کتب فقهیه اواخر متاخرین به جهت انتساب او به قریه سیور بر وزن نزول نامى از قراى حله، به فاضل سیورى، شهرت داشته و از اجلاى تلامذه شهید اول و مجازین وى بوده... تالیفات منیفه دارد:
1. آداب الحج 2. آیات الاحکام که ذیلا به نام کنزالعرفان، مذکور است....» (31)
و آیت الله شهید مطهرى در بیان اهمیت کتاب وى، مى‏نویسد:
«در شیعه و سنى، کتابهاى زیادى در آیات الاحکام نوشته شده است و کنزالعرفان فاضل مقداد، بهترین و یا از بهترین آنهاست.» (32)
معارج‏السؤل فى مدارج المامول فى تفسیر خمسمائة آیة من آیات الاحکام، نوشته شیخ کمال‏الدین حسن‏بن شمس‏الدین محمدبن حسن استرآبادى. سال وفات او به دست نیامد.
صاحب ریاض نوشتن این کتاب را پس از نوشتن کنزالعرفان، دانسته است; از این روى، احتمال داده وى شاگرد فاضل مقداد باشد.
آقا بزرگ تهرانى درباره این اثرمى‏نویسد:
«این کتاب بزرگ، در شرح آیات احکام و در دو جلد نوشته شده است. نویسنده آن، آن را از تفسیر معروفش; یعنى عیون‏التفاسیر، استخراج کرده است. این کتاب، به شیوه کنزالعرفان، نگارش یافته، ولى از آن گسترده‏تر و سودمندتر است. از مطالب این کتاب، گرایش نویسنده آن به صوفیه، ظاهر مى‏شود.» (33)

قرن دهم

تفسیر شاهى، نوشته سید امیر ابى الفتح‏بن میرزا مخدوم حسینى عرب‏شاهى جرجانى، (م. 976)
این کتاب به زبان فارسى است و با این عبارت آغاز مى‏شود:
«طهارت در لغت‏به معنى نظافت و نزاهتست و در شرع عبارتست از استعمال طهور مشروطبه نیت.»
مباحث این کتاب، از لحاظ باب‏بندى خوش‏آیند نیست.
زبدة‏البیان فى احکام القرآن، نوشته مرحوم احمدبن محمدمعروف به مقدس اردبیلى (م.993)
مرحوم اردبیلى، پیش از ورود درمباحث فقهى، طى یک مقدمه کوتاه درباره تفسیر و تاویل و ممنوع بودن تفسیر به راى، بحث مى‏کند. نخستین مبحث این کتاب، باب طهارت، و آخرین آن، باب شهادات است. وى در مباحث پایانى این کتاب، در ذیل آیه: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم‏» (34) بحثى درباره ولایت و حکومت و شرایط حاکم اسلامى ارائه مى‏دهد.
کتاب زبدة‏البیان، با این عبارت شروع مى‏شود:
«بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام على رسوله و آله اجمعین اما بعد اعلم ان هنا فائدة لابد قبل الشروع فى المقصود من الاشارة الیها وهى ان المشهور بین الطلبه انه لایجوز تفسیر القرآن بغیر نص واثر.»

قرن یازدهم

آیات الاحکام، نوشته محمدبن على‏بن ابراهیم استرآبادى (م. 1028) وى در آغاز این کتاب، به تفسیر سوره حمد مى‏پردازد و پس از آن، مباحث فقهى خود را بر حسب معمول، از کتاب طهارت، آغاز مى‏کند.
مشرق الشمسین، نوشته شیخ بهاءالدین عاملى، (م.1031).
وى در این کتاب، پیش از ورود در مباحث فقهى، درباره اقسام خبر و شرایط راوى، به شرح سخن مى‏گوید و در توضیح قسمتهاى کتاب مى‏نویسد:
«قد رتبت هذا الکتاب المسمى بمشرق الشمسین على اربعة مناهج. اولها فى العبادات وثانیها فى العقود وثالثها فى الایقاعات ورابعها فى الاحکام.»
این کتاب که نام آن مشرق الشمسین است، به چهار بخش، مرتب کردم: بخش نخست در عبادات، بخش دوم در عقود، بخش سوم در ایقاعات و بخش چهارم در احکام.
مباحث این کتاب، ناتمام و در پایان آن سوره فاتحة‏الکتاب، تفسیر شده است. این کتاب، اگر چه از کتابهاى فقه‏القرآن، شمرده شده، ولى نگاهى به مطالب آن نشان مى‏دهد، آن چه در آن آمده، فروعى است همراه بااستدلالات قرآنى، روایى و غیر آن و نامیدن آن به کتاب فقه‏القرآن، چندان صحیح به نظر نمى‏رسد.
مسالک الافهام الى آیات الاحکام، نوشته شیخ جواد کاظمى، شاگرد شیخ بهائى، متوفاى اواسط قرن یازدهم.
صاحب روضات الجنات درباره این فقیه و مفسر مى‏نویسد:
«او از دانشمندان مورد اعتماد و صاحب فضل و از مجتهدان و صاحب تحقیقات ارزشمند و آثار گرانبها در فقه و اصول و در زمینه معقول و منقول و ریاضى و تفسیر و... است.» (35)
همو درباره کتاب مسالک الافهام، نوشته است:
«من اکبر ما کتب فى شانه و اتمها فائدة.» (36)
این کتاب از بزرگ‏ترین و سودمندترین کتابهایى است که در فقه‏القرآن، نگاشته شده است.
صاحب ریحانة‏الادب نیز درباره او مى‏نویسد:
«جواد بن سعید یا سعدالله بن جواد بغدادى کاظمى، عالمى است فاضل محقق جلیل‏القدر از معتمدین علماى قرن یازدهم هجرت که حاوى فروع و اصول، جامع معقول و منقول بود... آیات الاحکام، نام اصلیش مسالک الافهام فى شرح آیات الاحکام مى‏باشد و آن بهترین کتابى است که در این موضوع، تالیف شده است.» (37)
این کتاب، با مبحث طهارت آغاز و با مبحث‏شهادات، پایان مى‏پذیرد. مقدمه‏اى دارد درباره تفسیر وشرایط آن.
آیت‏الله مرعشى نجفى، در مقدمه‏اى که بر این کتاب نوشته، زبان به ستایش آن گشوده و نوشته است:
«وایم الله و انه لابر قسم هو من احسن ما رایته فى هذا العلم الشریف قد حوى التحقیقات الدقیقه و النکات العلمیة، حول تلک الآیات الکریمه و شرح معاضلها، و حل مشاکلها بالفاظ جزلة وقوالب سهلة، استفاد اکثرها من افادات استاذه المذکور.» (38)
سوگند به خدا (که نیک‏ترین سوگند است) این کتاب، از نیکوترین کتابهایى است که من در این علم شریف دیده‏ام. این اثر، در بردارنده تحقیقهاى دقیق و نکته‏هاى علمى در اطراف آیات احکام و شرح معظلات وحل مشکلات آنها با الفاظى بلند و قالبهایى آسان است. نویسنده، بیش‏تر این نکات و مطالب را از محضر استادش شیخ بهائى، بهره برده است.
مفاتیح الاحکام فى شرح آیات الاحکام، نوشته سید محمد سعیدبن سراج الدین طباطبائى قهبائى (1012 1092)
این کتاب، در شرح زبدة‏البیان محقق اردبیلى است و نویسنده مطالب مورد نظر خودرا با تعبیر «قوله‏» شرح و توضیح مى‏دهد. (39)

قرن دوازدهم

تحصیل الاطمینان فى شرح زبدة‏البیان، نوشته سید محمد ابراهیم بن امیر معصوم حسینى تبریزى قزوینى (م.1149).
شیخ آقا بزرگ تهرانى که مجلدى بزرگ از این کتاب را دیده، مى‏نویسد:
«این مجلد، تا اواسط کتاب صلات پیش رفته است ونسخه اصلى این کتاب که تقریظ استادش آقا جمال‏الدین خوانسارى نیز در آن به چشم مى‏خورد، نزد نوه‏هاى مؤلف در قزوین است.» (40)
مدرس یزدى، در بیان ملکات فاضله و مراتب علمى نویسنده این کتاب مى‏نویسد:
«امیر ابراهیم قزوینى والد معظم سید حسین نیز عالمى است کامل از اجلاى علماى امامیه اواسط قرن دوازدهم هجرت، بسیار عابد و زاهد وقانع و محتاط و متعبد و فقیه حکیم و بحرى بوده است مواج و متلاطم که از تمامى علوم متداوله حظى وافر داشت. تمامى عمر خود را درتحصیل علم بگماشت... از تلامذه آقا جمال خوانسارى و مجلسى ثانى و شیخ جعفر قاضى و پدر خود امیر محمد معصوم بوده... و از تالیفات اوست: 1. اجوبة‏المسائل الفقهیة والعقلیة. 2.تتمیم امل‏الآمل. 3. تحصیل الاطمینان فى شرح زبدة البیان، که شرح آیات الاحکام اردبیلى است و به نظر استادش آقا جمال رسیده و مورد تحسین وى بوده و تقریظى هم بر آن نوشته است.» (41)
قلائدالدرر فى بیان آیات الاحکام بالاثر، نوشته شیخ احمدبن شیخ اسماعیل جزائرى نجفى (م.1151).
چنان که از نام کتاب پیداست، نویسنده آن سعى مى‏کند آیات احکام را با اثر و حدیث، تفسیر کند. خود او در مقدمه این کتاب مى‏نویسد:
«از آن جا که قرآن به زبان عربى، نازل شده، چنان که خداوند مى‏فرماید: «انا جعلناه قرانا عربیا» و در این زبان، حقیقت و مجاز، اضمار، اشتراک، ترادف، امر و نهى با معانى متعدد عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین و... کاربرد دارد و قرآن نیز در بردارنده همه این امور است و از سوى دیگر این کتاب الهى، از جهت واژگان ادبى و قواعدعربى، در بالاترین درجه فصاحت و بلاغت و از این جهت در حد اعجاز قرار دارد. با توجه به این امور، براى انسان متدین دشوار است در شناخت احکام قرآن، به فهم و دیدگاه خود تکیه کند... از این روى، سزاوار است در مسیر شناخت احکام قرآن، از روایات اهل عصمت(ع) و آن چه ایشان به ما آموخته‏اند، فراتر نرویم.» (42)
شیخ آقا بزرگ در بیان ارزش این کتاب، مى‏نویسد:
«کتابه هذا من اجل الکتب و انفع ماکتب فى هذا الباب وابسطه.» (43)
این کتاب وى، از بزرگ‏ترین، سودمندترین و مبسوطترین کتابهایى است که در این باب نگارش شده است.

قرن سیزدهم:

تقریب الافهام فى تفسیر آیات الاحکام، نگاشته سید محمد قلى‏بن محمد نیشابورى کنتورى (م.1260ه.ق.).
بنا به نوشته صاحب الذریعه، این کتاب، به زبان فارسى است و باجمله: «الحمد لله الذى بعث فى الامیین رسولا فى آخر الزمان‏» آغاز مى‏شود. (44)
دلائل المرام فى تفسیر آیات الاحکام، نوشته محمد جعفر شریعتمدار، مؤلف کتاب «آب حیات‏». (45)
مدرس یزدى درباره شخصیت و مقام علمى وى مى‏نویسد:
«حاج ملا جعفر یا محمد جعفر بن ملاسیف الدین استرآبادى تهرانى، از فقها و مجتهدین امامیه قرن سیزدهم هجرت مى‏باشد که صاحب تحقیقات دقیقه، بسیار متقى و محتاط، در کثرت ورع و احتیاطى که در امور دینیه داشته، ضرب‏المثل بوده و گاهى به وسواس منتسب مى‏داشتند. او از اکابر تلامذه صاحب ریاض به شمار مى‏رفت. سالها در کربلاى معلى با عزت و احترام تمام مى‏زیست تا موقعى که آن ارض اقدس از طرف داود پاشا محاصره گردید، به تهران رفت و تا بیست‏سال به تدریس و امامت و فتوى و قضاوت اشتغال داشت. در نزد درباریان و دیگر طبقات مختلفه، بسیار محترم و تخم رعب و هیبتش در دلهاى جهال و اهل فسق کاشته شده بود و همواره از وى اندیشناک بوده‏اند. حاجى کرباسى، با این که بعد از حاج سید محمد باقر حجة‏الاسلام رشتى، به اجتهاد کسى تصریح نمى‏نمود، اجتهاد شریعتمدار را تصدیق کرده و احکام او را تنفیذ مى‏نمود.» (46)
همو، کتابهاى تفسیر القرآن (از اول سوره کهف تا آخر سوره احزاب) و «حل مشاکل القرآن‏» را نیز از نوشته‏هاى او ذکر کرده است.
بنابر آن چه در الذریعه آمده، فرزند ایشان، شیخ على شریعتمدار نیز، در فقه‏القرآن اثرى نگاشته به نام الدرر الایتام که در آن، پاره‏اى از آیات احکام، به عنوان نمونه، تفسیر شده است و برابر آن چه شیخ آقا بزرگ، از کتاب غایة‏الآمال، نقل مى‏کند، این کتاب از کتاب بزرگ‏تر و گسترده‏ترى به نام نثر الدرر الایتام استخراج شده است. (47)

قرن چهاردهم و دوران معاصر

لب اللباب فى تفسیر آیات الاحکام، نوشته عبد على موسوى خوانسارى (م. 1336). (48)
مرحوم میرزا محمد على مدرس، درباره این شخصیت مى‏نویسد:
«از اکابر علماى امامیه عصر حاضر به شمار مى‏رود. عالم عامل، محقق مدقق، فقیه اصولى، محدث رجالى، معقولى منقولى، عابد زاهد، سخى ومتقى، و کریم‏النفس، علاوه بر علوم شرعیه و معارف دینیه، جامع فنون متنوعه و درحساب و جغرافیا و ریاضیات وهندسه، متبحر بود.» (49)
الجمان الحسان فى احکام القرآن، نوشته سید محمود موسوى اصفهانى.
این کتاب در 198 صفحه، چاپ سنگى شده است و در آغاز آن آمده:
«این کتاب، به لحاظ عنوان، دربردارنده سیصد و چهل و هشت آیه و به لحاظ معنون، مشتمل بر چهار صدوشصت و هفت آیه است. آن را از کتاب طهارت آغاز و به کتاب قضا و شهادات پایان مى‏دهیم.»
نگارش این اثر، به این صورت است که آیات احکام، در میان صفحه‏هاى آن آمده و در حواشى آن، به اختصار به تفسیر و توضیح آنها پرداخته شده است.
احکام القرآن، نوشته سید ابوالفضل برقعى قمى.
این کتاب، به سبک رساله‏هاى عملیه رایج نگارش شده و در آن 2664 مساله عنوان گردیده و به همراه بسیارى از این مسائل، استدلال و وجه‏فقهى آنها نیز ذکر شده است.
نویسنده در آغاز، به بررسى و بحث درباره مسائل اعتقادى مى‏پردازد و سپس مسائل فقهى مورد نیاز را به بوته بررسى مى‏نهد.
از باب مثال در مساله 2660 آمده است:
«قمه زدن... مدرک اسلامى ندارد و جایز نیست.»
در مساله 2664 آمده است:
«مسجدى را که دولت‏خراب کند و در خیابان افکند، آن مقدار که جزء سطح خیابان شده از مسجدیت‏خارج و حکم مسجد ندارد.»
احکام قرآن، نوشته دکتر محمد خزائلى.
این اثر به زبان فارسى و با مطالب و مباحثى گسترده و برخلاف روال معمول کتابهاى فقهى نگاشته شده است. بدین‏گونه:
بخش اول: احوال شخصى. در این بخش از ازدواج، طلاق، روابط خانواده، نذر، عهد، سوگند، وصیت، ارث، احکام برده، حجر و اطعمه و اشربه بحث مى‏شود.
بخش دوم: دادوستدها و معاملات. دراین بخش، از مالکیت، بیع و معاوضه، ربا، اجاره، هبه و صلح، دیون و توابع آن، و دیعه و عاریه، وکالت، شرکت، شفعه، سبق و رمایه و غصب، بحث مى‏شود.
بخش سوم: عبادات. در این بخش، از طهارت، نماز، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منکر بحث مى‏شود.
بخش چهارم: احکام اجتماعى در قرآن مجید. این بخش مشتمل است‏بر: احکام اساسى یا احکام سیاسى، احکام انتظامى یا مقررات جزایى، قضا و شهادات، احکام نفسانى، احکام اصولى و قواعد کلى فقه.
فقه القرآن، نوشته شیخ محمد یزدى.
این کتاب در دو جزء نگارش یافته و دربردارنده چهار جزء است: جزء نخست، عبادات: طهارت، صلاة، صوم، زکات، خمس، انفال، حج و عمره.
جزء دوم، مسائل حکومتى: ولایت، حکومت، جهاد، دفاع، هجرت، امر به معروف و نهى از منکر، حدود، قصاص، قضا و شهادت.
جزء سوم، عقود و ایقاعات: نکاح، طلاق، تجارت، اجاره، رهن، ضمان، کفالت، وکالت، امانت، قرض، عهد و قسم.
جزء چهارم، «اجتماعیات: المحرمات، الاطعمه والاشربه، المجتمع والاداب، الوصیه، الارث، الدعاء والابتهال.

کتابهاى فقه القرآن اهل سنت

شمارى از علماى اهل‏سنت نیز، به نگارش فقه‏القرآن پرداخته‏اند که مطالعه تاریخ تدوین این کتابها و بررسى شیوه یا شیوه‏هاى نگارش آنها در جمال این مقال نیست. در این جا به معرفى و ارائه مهم‏ترین کتابهاى آنان به‏گونه فشرده، بسنده مى‏کنیم: (50)
1. احکام القرآن، محمدبن ادریس شافعى، متوفاى سال‏204.
2 . احکام القرآن، شیخ ابوالحسن على‏بن حجر سعدى، متوفاى سال 244.
3. احکام القرآن، قاضى ابو اسحاق اسماعیل بن اسحاق ازدى بصرى، متوفاى سال 282.
4. احکام القرآن، شیخ على بن موسى‏بن یزداد قمى حنفى، متوفاى سال 305.
5. احکام القرآن، شیخ احمد بن محمد طحاوى حنفى، متوفاى سال 321.
6. د، قاسم‏بن اصبغ قرطبى نحوى، متوفاى سال 340.
7 . احکام القرآن، ابوالفضل بکر بن محمد قشیرى بصرى مالکى، متوفاى سال 344.
8. احکام القرآن، منذر بن سعید بلوطى قرطبى، متوفاى سال 355.
9 . د، احمدبن محمد جصاص رازى حنفى، متوفاى سال 370.
10. احکام القرآن، احمدبن على بن احمد باغان مقرى، متوفاى سال 401.
11. مختصر احکام القرآن، محمد مکى‏بن ابى طالب قیسى، متوفاى سال‏437.
12. احکام القرآن، از احمد بن حسین بیهقى متوفاى سال 458.
13. احکام القرآن، شیخ على کیاهراس سانعى بغدادى، متوفاى سال‏504.
14. احکام القرآن، قاضى ابوبکر محمدبن عبدالله، مشهور به ابن‏عربى مالکى، متوفاى 543.
15. احکام القرآن، از عبدالمنعم بن محمد غرناطى، متوفاى سال 597.
16. جامع احکام القرآن و المبین لما تضمنه من السنن وآى القرآن، محمدبن احمد اندلسى قرطبى مالکى، متوفاى سال 671.
17. تفسیر آیات الاحکام، شمس‏الدین محمدبن ابى‏بکر دمشقى زرعى حنبلى، معروف به ابن‏قیم جوزیه، متوفاى سال 751.
18 . تلخیص احکام القرآن، جمال‏الدین محمودبن احمدبن سراج قونوى حنفى، متوفاى سال 770.
19. تفسیر آیات الاحکام، احمدبن على‏بن حجر عسقلانى شافعى مصرى، متوفاى سال 852.
20 . احکام القرآن، جلال‏الدین بن ابى‏بکر سیوطى شافعى مصرى، متوفاى سال 911.
21. انوار القرآن فى آیات الاحکام، محمد کافى‏بن حسن حنفى بسنوى انحصارى، متوفاى سال‏1025.
22. انوار القرآن فى آیات الاحکام، شمس الدین ابوبکر هروى حنفى، متوفاى سال 1109.
23 . مدارک‏الاحکام و انوارالقرآن، عبدالله بلخى حنفى، متوفاى سال 1189.
24. آى احکام القرآن، سید عبدالله ابومحمد حسین، هندى الاصل، متوفاى سال‏1270.
25. نار الاسلام فى شرح آیات الاحکام، سید احمد حسنى شافعى مفتى مکه، متوفاى سال‏1304.

پى‏نوشتها:

1. فهرست ابن‏ندیم/108.
2. همان مدرک/41.
3. «هدیة‏العارفین‏»، اسماعیل باشا بغدادى، ج‏6/7.
4. معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئى، ج‏1/107.
5. «رجال نجاشى‏»/12.
6. «ریحانة الادب‏» مدرس تبریزى، ج‏5/74، زیر عنوان کلبى.
7. «تاسیس الشیعه‏» /321.
8. همان مدرک.
9. «کشف‏الظنون‏» ج‏1/20.
10. «تاسیس الشیعه‏»/321.
11. «مستدرک الوسائل‏» ج‏3/326، چاپ سنگى.
12. «المجروحین‏»، ج‏2/253.
13. همان مدرک /254.
14. «المجروحین‏»، ج‏2/254.
15. «مسالک الافهام‏»، کاظمى، مقدمه.
16. «معجم رجال الحدیث‏»، ج‏18/311.
17. «اعیان الشیعه‏» ج‏10/265.
18. «تذکرة الحفاظ‏»، ذهبى، ج‏10/265.
19. «المجروحین‏»، ج‏3/91.
20.«اعیان الشیعه‏»، ج‏7/410.
21. «الذریعه‏»، ج‏16/295.
22. «مستدرک الوسائل‏» ج‏3/326، چاپ سنگى.
23. «فقه‏القرآن‏» ج‏1/4-3.
24. «فقه القرآن‏»، قطب‏راوندى، مقدمه، انتشارات کتابخانه آیت‏الله نجفى مرعشى.
25. «اعیان‏الشیعه‏»، ج‏3/10.
26. «امل الآمل‏»، ج‏2/16.
27. «طبقات اعلام الشیعه‏»، ج‏5/7.
28. «الذریعه‏» ج‏4/241-146.
29. دیگر آثار فاضل مقداد بنابر آن چه یکى از فضلاى معاصر درمقدمه کتاب کنزالعرفان ارائه داده است، عبارتند از: آداب الحج، الادعیة الثلاثون، الاربعون حدیثا، ارشاد الطالبین، شرح الفیة شهید، الانوار الجلالیه، تجوید البراعة، التنقیح الرائع، الجامع الفوائد، اللوامع الالهیة، النافع یوم الحشر، نضد القواعد الفقهیة، نهج‏السداد، شرح مبادئ الاصول و مغمضات القرآن.
30. «ریاض العلماء» ج‏5/216.
31. «ریحانة الادب‏» ج‏4/283-282.
32. «خدمات متقابل اسلام و ایران‏»، مرتضى مطهرى، صدرا، ص‏490.
33. «الذریعه‏»، ج‏21/182.
34. سوره «نساء» آیه 59.
35. «روضات الجنات‏»، ج‏2/251.
36. همان مدرک/216.
37. «ریحانة‏الادب‏»، ج‏4/280.
38. «مسالک الافهام‏»، ج‏1/4.
39. الذریعه‏»، ج‏21/299.
40. «الذریعه‏»، ج‏3/396.
41. «ریحانة الادب‏»، ج‏3/450.
42. «قلائد الدرر»، مقدمه/3.
43. «الذریعه‏»، ج‏17/162.
44 . همان مدرک، ج‏4/366.
45. همان مدرک، ج‏8/252.
46. «ریحانه الادب‏»، ج‏3/208.
47. «الذریعه‏»، ج‏8/119.
48. همان مدرک، ج‏18/283.
49. «ریحانة الادب‏» ج‏2/188.
50. درمعرفى و ارائه این آثار، از کتابهاى: «کشف‏الظنون‏»، حاجى خلیفه، ج‏1/20; «ایضاح‏المکنون فى الذیله على کشف الظنون‏»، اسماعیل باشا بغدادى، ج‏3/36; «منهج ‏الرشاد فى ترجمة الفاضل الجواد»، آیت الله نجفى مرعشى که به عنوان مقدمه «مسالک ‏الافهام‏»، کاظمى، چاپ شده است،استفاده کرده‏ ایم.

على اکبر کلانترى

  • نمايش : ۱۰۲۶
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    نسخه جدید آزمایشی سایت مرکز فقهی


    پيام هاي کوتاه